-- تعطیل است --

مسابقه ی نویسندگی تو یه جمع دوستانه

-- تعطیل است --

مسابقه ی نویسندگی تو یه جمع دوستانه

از نظر شما بهترین داستان متعلق به کیست ؟

        

 

سلام دوستان 

 

ضمن عرض تبریک عید فطر و پوزش به خاطر تاخیر های نا خواسته ای که در برنامه ایجاد شد ، قبل از هر چیز لازم می بینم از همه ی دوستای خوبم که زحمت کشیده بودند ، وقت گذاشتند و در مسابقه شرکت کردند و دوستان خوبی که آمادگیشون رو اعلام کردند و به هر دلیلی نتونستند در مسابقه شرکت کنند ، تشکر کنم . 

 

بالاخره آثار همه ی دوستانی که زحمت کشیده بودند و در مسابقه شرکت کرده بودند ، به همان ترتیبی که برای من ارسال شده بود در همین صفحه قرار گرفت و از مطالعه ی آثار به قلم زیبا و داستان پردازی قوی هر یک از دوستان پی می بریم .  

شرکت کنندگان و هر یک از بازدید کنندگان این وبلاگ می توانند آثار دوستای خوبم نیما ، علیرضا ، نازنین ، نیلوفر و مرجان رو مطالعه کنند و با ذکر اسم و آدرس وبلاگشون تو بخش نظرات همین پست رای هاشون رو درباره ی اینکه بهترین اثر متعلق به کدام یک از دوستان می باشد ، اعلام کنند .  

 

....... 

 

فقط چون یکی از پنج شرکت کننده ی مسابقه ، همون طور که در وبلاگ خودش گفته ، این چند روز در سفر به سر می برد ، لازم می بینم یادآوری کنم نتیجه ی نهایی تنها زمانی مشخص می شود که همه ی شرکت کنندگان همه ی آثار رو بخونند و رای یشون رو به بهترین داستان اعلام کنند .  

ضمنا از دوست خوبی هم که فقط و فقط به اصرار من در این مسابقه شرکت کرد کمال تشکر رو دارم .   

  

از نظر شما بهترین داستان متعلق به کیست ؟ 

 


 

ضمن عرض سلام و خسته نباشد خدمت همه ی دوستان  

هر چند که در قسمت نظرات همین پست ، از رای دوستان همه چیز واضح است وظیفه ی خودم دیدم که به منظور سهولت در مشاهده ی نتیجه ، نتیجه ی مسابقه رو در انتهای همین پست اعلام کنم . 

طبق نظر همه ی دوستانی که لطف کرده بودند و به اثر مورد علاقشون رای داده بودند ، نیلوفر خانوم با مجموع پنج رای از یازده رای بهترین داستان رو به خودش اختصاص داد و برنده ی مسابقه می باشد .  

ضمن عرض تقدیر خدمت ایشان ، برای همه ی عزیزان آرزوی موفقیت در تک تک مراحل زندگی را دارم . 

نظرات 14 + ارسال نظر

سلام
نماز روزه هاتون قبول درگاه حق و پیشاپیش عید فطر رو بهتون تبریک می گم و محمد جان بابت زحماتی که کشیدی ممنونم و خسته نباشی.
من واقعا حس داستان پردازی و نگارش دوستان را تحسین می کنم و آرزوی موفقیت براتون دارم و
من به نیلوفر خانوم رای می دم

من به خودم رای میدم!

نیما 1388/06/28 ساعت 23:26 http://www.nima1394.blogfa.com

دوستان عزیز محمد مرجان نیلوفر علیرضا نازنین عیدتون مبارک.
همه قشنگ بودند ولی داستان نازنین یه چیز دیگه بود
راستی نازنین یه همچین دست به قلمی داری و ما رو ازش بی نصیب میذاری.منتظر آدرس وبلاگت هستم

سلام به دوست عزیز محمد مزده و همینطور عزیزانی که این داستان رو صاحب پنج دنباله ی متفاوت اما از برخی جهات مشابه کردند.

طبق اعلام آمادگی ام برای شرکت در این جمع دوستانه با مطالعه ی داستان از حضورم در راستای نوشتن دنباله ای برای آن انصراف دادم، چرا که اینگونه سوژه ها مطابق میل و با روحیه ام سازگار نیست، انشاالله در داستانهای بعدی به این جمع دوستانه خواهم پیوست.

اما اجازه میخواهم دنباله ی مورد علاقه ام را معرفی کنم:
با احترام به خانم ها مرجان و نازنین و همچنین آقایان علیرضا و نیما، معتقدم دنباله ای که خانم نیلوفر بر ادامه ی این داستان نوشتند بسیار هوشمندانه و منطقی بود، از این رو دنباله ی ایشان را به عنوان ادامه ی برگزیده ی این داستان تشخیص میدهم.
مسئله ای که نقطه ی اشتراک بین دنباله های خانم ها مرجان و نازنین و همینطور آقای نیما بود، مقوله ی عشق از دست رفته است، گرچه این موضوع به عنوان انگیزه ای در راستای انتریک شخص برای انتقام تبدیل به سوژه ای کلیشه ای شده اما میتوان با فرمی نو و متفاوت آنرا از سایر آثار مشابه تفکیک کرد که متاسفانه این فرم و ابتکار در آثار این سه دوست گرامی مشهود نبود.
آقای علیرضا نیز ایده ی خوبی ارائه دادند، ایجاد یک تریبون در سمیناری که بزرگان عرصه ی قدرت مدعوین آن هستند، اما متاسفانه این ایده ی مناسب به خوبی پرداخت نشده است.

در انتها باز هم به تمام دوستان خسته نباشید و به خاطر قلم خوبی که دارند تبریک میگویم، همینطور به خانم نیلوفر که از خواندن دنباله ی ایشان در عین کوتاهی بسیار لذت بردم و مجددا تکرار میکنم از نظر من دنباله ای که ایشان در ادامه ی این داستان نوشتند بهتر از بقیه و مطلوب نظر بنده است.

موفق و سلامت باشید.

nazi 1388/06/29 ساعت 02:22

sallam be dustaye aziz.
eido be hamegi tabrik migam
hame ali neveshte budin ama nilufar jun vaghan az asle dastan khub estefade karde bud man be nilu jun ray midam

nima jan mrc shoma ham kheili zahmat keshidin

همه ی دوستان خیلی خوب نوشته بودند
اما به نظر من معمای این داستان فقط به دست نیلوفر حل شد
من به نیلوفر رای میدم
البته اگه رای من معتبر باشه :دی

سلام دوستای خوبم...
امیدوارم حال همتون خوب باشه...و عید رو به همتون تبریک می گم...
همه ی داستان ها رو خوندم...
با توجه به اینکه دنبال نوشته ای بودم که بتونه روال اصلی داستان رو ادامه بده...توی داستان بعضی از دوستان نتونستم به هدفم برسم...
یعنی کاملا می تونستم تشخیص بدم که این دو قسمت رو دو نویسنده ی متفاوت نوشتن...
اما در باقی داستان ها جایی بود که می دیدم سبک خود نویسنده ی دنباله وارد داستان شده...
اما داستان نیما منو به چیز ی که می خواستم رسوند...یعنی روال اصلی داستان رو ادامه داده بود..درسته که ساده نوشته شده بود...اما هیچ گاه به تضاد نرسیدم...جمله ها همه سازگار بود...

و شاید می تونست این داستان رو تا حد یه رمان هم ادامه بده.

من به نیما رای می دم

از محمد عزیز هم به خاطر این همه لطف ممنونم...
و همین طور از همه ی دوستای گلم...که امیدوارم بیشتر با هم آشنا بشیم.
امیدوارم جمع دوستانه ی ما راهی باشه برای پیشرفت هممون...راهی که فکر های ما و ذهن های مارو پیوند بده.

اداتمند
نیلوفر

من بالای ۶۰۰۰ تا رای آوردم
رای منو دزدیدن
من این مسابقه رو ملغی اعلام می کنم

به مردم میگم بریزن تو خیابونا همه جارو آتیش بزنن
داور دقت کن
داور دقت کن
تو بلاگ اسکای گاز اشکاور می زنین ،نظر میدین ، تازه اونم بالای 4 تا رای ، فکر می کنید مردم نمی دونن تو زندونه افکارتون چه خبره؟
بگم؟ بگم؟
می گم تقلب شده ! نه یکی نه دوتا ، 6 هزار تا
باید از دوباره جلوی نماینده ی من بازشماری بشه یا از دوباره رای گیری کنید وگرنه بلاگ اسکای رو با خاک یکسان می کنم

ما نفهمیدیم علیرضا بالاخره اینوریه یا اونوری !!!

با عرض سلام و خسته نباشید خدمت همه دوستان...دست همتون درد نکنه...هر کدوم از داستانها جذابیت خاص خودشونو داشتند و هر کدوم به نوع خودشون زیبا تموم شدند... خدا به داد بلاگ اسکای برسه...که اقا علیرضا میخواد دست به انقلاب قلمین بزنه!!! منم قرار بود تو این مسابقه شرکت کنم اما متآسفانه مشکلی پیش اومد و محروم موندم...ایشالا تو مسابقات بعدی...من به نیلوفر خانوم رآی میدم. خیلی خلاصه و ساده نوشته بودند...دست مدیر وبلاگ هم درد نکنه با این مسابقه جالب. موفق باشید.

FaFa 1388/06/31 ساعت 12:29

سلام به همگی
با تشکر و خسته نباشید از محمد عزیز و شرکت کنندگان مسابقه.
منم با اجازه محمد جان می خواستم که نظرم رو اعلام کنم:
داستان مرجان مضموم خوبی داشتُ ؛ ولی خوب به نظر من یک کلت برای کشتن ۶۰۰۰ نفر ایده جالبی نمی تونست باشه.
داستان نازنین خوب بود در صورتی که صورت مسئله به شکل دیگه ای بود و بحث انتقام از ۶۰۰۰ نفری در کار نبود..
داستان نیما (فیلم نامه) خوبی بود ولی مشکل داستان نازنین رو داشت.
داستان نیلوفر ایده جدیدی بود و یک داستان کوتاه واقعی. ولی اگه اجازه می داد که آخر داستان ،خواننده از ماجرا خبردار می شد و در شروع کار اشاره ای نمی کرد خیلی بهتر بود؛ به نظر من از هیجان داستان کاسته شد.
...و اما داستان علیرضا
نگارش قوی ای داشت ، پر محتوا بود ، معقولانه به نظر می رسید ، همجنین به عنوان تکمیل کننده ی داستان محمد زیبا تر بود ؛ و اما مهم تر از همه تکلیف داستان و شخصیت ها معلوم شد.
و من با توجه به این موارد به داستان علیرضا رای میدم.

سلام به fa fa جان...
نظری رو که شما دادین قبلا خود محمد جان به من گفته بودن...اما من فکر می کردم با گفتن اصل موضوع خواننده رو به دنبال پیدا کردن جواب سوق می دم...طوری که خواننده کنجکاو میشه که چی شد که اون ساعت از روز حذف شد...؟
اما شاید اون طور که شما میگید درست باشه..ولی این طوری به نظر من هیجانش بیشتر شده بود.
خیلی از توجهت ممنونم:)

نیلوفر

به مرجان رای میدم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد